محصولات تراریخته؛ خوب، بد، زشت ...؟
* این نوشتار از دکتر علی متولی زاده اردکانی (متخصص ژنتیک و زیست فناوری) است که در آبان ماه سال 1394 در سه شماره از روزنامه اطلاعات چاپ شده است.
لینک منابع در پانوشت موجود است.
بخش نخست: محصولات تراریخته؛ خوب، بد، زشت ...؟
در طول دو دهه گذشته محصولات دستکاری شده ژنتیک(تراریخته) در چند نوع ذرت، سویا، کانولا و پنبه به بازار جهانی وارد شده است که در مجموع 99 درصد مساحت زیر کشت این نوع محصولات در جهان است و تقریبا 100 درصد این محصولات دستکاری شده ژنتیک دارای ویژگی مقاومت به حشره و یا علفکش هستند.
در طول دو دهه گذشته فقط 10 کشور در جهان 98 درصد مساحت زیر کشت این محصولات و سه کشور آمریکا، آرژانتین و برزیل 75 درصد از کل این مساحت را درخود جای دادهاند. محصولات دستکاری شده ژنتیک تقریبا بر روی 4 درصد از کل زمینهای قابل کشت در جهان و با کمتر از یک درصد از کل کشاورزان جهان کشت شده است. در این دو دهه شواهد و مطالعات زیادی در زمینه اثرات محیط زیستی و سلامت محصولات کشاورزی دستکاری شده ژنتیک انجام شده است که در مجموع منجر به تصمیم 21 دولت در جهان (سوئیس، آلمان، اتریش، ژاپن، ایرلند شمالی، فرانسه، ایتالیا، روسیه، نیوزلند، لاتویا، لیتو نیا، هلند، اسکاتلند، لهستان، اسلو وانی، کروواسی، صربستان، مجارستان، یونان، بلغارستان، لوکزامبورگ،) در عدم کاشت این محصولات و بعضا استفاده محدود از این محصولات در کشورشان شده است.
همچنین در تابستان گذشته در سال 2015 میلادی حتی پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان در نامهای خطاب به همه افراد جامعه در مورد تاثیر محصولات دستکاری شده ژنتیک بر روی اکوسیستم و متمرکز ساختن زمینهای کشاورزی در دستان تعدادی محدود از افراد بشر ابراز نگرانی کرد.
این در حالی است که طرفداران محصولات دستکاری شـده ژنتـیک (GMOs) مدعی هستند:
- استفاده از تکنیکهای مهندسی ژنتیک در ایجاد این محصولات جدید در واقع در امتداد آمیزشهای طبیعی گیاهان است و ریسک بیشتر و یا متفاوتی از زاد و ولد طبیعی محصولات گیاهی در طبیعت ایجاد نمیکند.
- این محصولات ایمن هستند و میتوان آنها را مغذیتر از محصولات گیاهی طبیعی کرد.
- تولید این محصولات تحت نظارت و مقررات برای ایمنسازی هستند.
- بازده محصول با استفاده از این روش افزایش پیدا میکند.
- استفاده از آفتکشها را کم میکند.
- به نفع کشاورزان خواهد بود و زندگی آنها را راحتتر میکند.
- منافع اقتصادی بالایی دارد.
- سود به محیط زیست میرساند
- و به تغذیه مردم جهان کمک خواهد کرد.
متاسفانه باید گفت بر اساس شواهد قابل اطمینان و مستندهای علمی، 9 ادعای ذکر شده صحت ندارد و برعکس، شواهد علمیجمعآوری و منتشر شده در طول دو دهه گذشته در ارتباط با محصولات دستکاری شده ژنتیک نشاندهنده موارد ذیل است:
در این مقاله به شواهد علمی در مورد 9 نکته مطرح شده مدعیان استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک با استناد به منابع علمی میپردازیم تا خوانندگان خود نتیجهگیری کنند. بر اساس شواهد زیاد، هیچ نیازی به ریسک استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک نیست؛ در حالی که راه حلهای مناسب و موثری برای توسعه پایدار با استفاده از آمیزش معمولی گیاهان وجود دارد. بعضی از این تکنولوژیها مانند تعیین نقشه ژنی و انتخاب نوع گیاه با استفاده از مارکر خاص باعث افزایش بازده محصول گیاهان میشود و آنها را به خشکی و حشرات و بیماریها مقاوم میکند و میتواند نیازهای امروز و آینده را برآورده کند.
واقعیت این است که کیفیت و ثمر بخشی سیستمهای تولیدکننده غذا فقط به مقدار کمی به ژنتیک گیاه و به مقدار بسیار زیاد به روشهای کشاورزی بستگی دارد که در کشوری با زیستبومهای متفاوت مانند ایران میتواند به هزاران روش برسد.
محصولات دستکاری شده ژنتیک از نظر تکنیکی و مفهومی با آمیزش طبیعی گیاهان تفاوت دارد و موجب ریسکهای متفاوتی میشود. در قوانین اتحادیه اروپا محصولات دستکاری شده ژنتیک این چنین تعریف شدهاند: ماده ژنتیکی به روشی تغییر داده شده است که بطور طبیعی با آمیزش یا ترکیب طبیعی اتفاق نمیافتد.
در پروتکل کارتاهنا در ایمنی زیستی که تفاهم نامه بینالمللی است و 166 کشور جهان از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران آن را امضا کرده است، حفاظت از تنوع زیستی در برابر تکنولوژیهایی که میتوانند منتهی به دستکاری ژنتیکی گیاهان شوند، آمده است که محصولات دستکاری شده ژنتیک با آمیزش طبیعی متفاوت است و ارزیابی ایمنی باید بر هر موجود زیستی دستکاری شده ژنتیک که قرار است در غذا از آن استفاده شود یا در محیط زیست رها شود، انجام پذیرد.
واقعیت این است که آمیزش طبیعی فقط بین انواع زیستی شبیه به هم انجام میشود (گندم و گندم و نه گندم با خیار و گوجه فرنگی یا ماهی). به این ترتیب ژنها اطلاعات خود را برای همه اجزا یک موجود به روشی منظم به نسل آینده انتقال میدهند. در حالی که در روش دستکاری ژنتیکی از تکنیک آزمایشگاهی استفاده میشود تا انتقال ژن را بین موجودات غیر خودی و دور انجام پذیر کنند. حتی در این روش ماده ژنتیک (DNA) مصنوعی را میتوان به ژنوم موجودات زنده انتقال داد. در محصولات دستکاری شده ژنتیکی که هم اکنون در بازار موجود است و مقاومت به علفکشها را ایجاد میکند، از کاست ژنی استفاده میشود که از 4 موجود متفاوت استفاده شده است: دو نوع باکتری از خاک، یک نوع گیاه و یک ویروس گیاهی. این نشان میدهد که ترکیب این مواد ژنتیکی هیچ زمانی در طبیعت انجام نمیپذیرد.
از آنجا که کاست ژنی دستکاری شده از زمان ورود به سلول گیاهی میتواند در هر نقطه از ژنوم سلول گیاهی میزبان قرار گیرد که در آنجا ژنهای سلولی فعال هستند، بنابراین احتمال بالایی وجود دارد که اختلال در فعالیتهای بیوشیمیایی و سلول گیاهی میزبان ایجاد شود. تست کردن این نوع اختلالات و ارزیابی دقیق این تغییرات با روشهای کنونی ارزیابی ایمنی قریب به غیر ممکن است. بنابراین ادعای طرفداران استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک که همه نوع ارزیابیهای ایمنی بر روی این محصولات انجام میشود نمیتواند صحت داشته باشد.
همچنین در بعضی از محصولات دستکاری شده ژنتیک افزایش بیان ژن انتقال داده شده مورد نظر است. مثلا برای مقاومت در برابر علفکشها؛ اما در موارد دیگر بیان ژن میبایستی در نقاط ویژه ای مانند شاخه و ریشهها انجام شود. به دلیل استفاده از روش انتقال ژنها به همه سلولهای گیاهی مثلا برای سم Bt که مورد نظر است حشرات معینی قسمت مشخصی از گیاه را خورده و کشته شود، حشراتی که آفت گیاهی نیستند مانند زنبور و پروانه هم این سموم را خورده و کشته میشوند. بنابراین در گیاهان دستکاری شده ژنتیک سیستمهای تنظیمیو فعالیتهای طبیعی آنها مختل میشود، در حالی که در آمیزش طبیعی و حتی آمیزشهایی که جهش از طریق مواد شیمیایی و اشعه ایجاد شده است، اختلالی در سیستم تنظیم ژن ایجاد نمیکند.
روشهای کنونی مورد استفاده در مهندسی ژنتیک به همراه فرایندهای کشت بافت غیر دقیق و بسیار جهش زا هستند و به تغییرات غیر قابل پیش بینی در مادهوراثتی DNA، پروتئینها و فرایندهای بیوشیمیایی در محصولات دستکاری شده ژنتیک میشوند. این تغییرات میتوانند به نتایج غیر قابل پیشبینی شده به شکل سمی شدن یا اثرات آلرژیک و تغییرات در خاصیت غذایی محصولات دستکاری شده ژنتیک، کاهش توانمندی در مقاومت به بیماری، حشرات، خشکی و دیگر استرسها و باروری و اثرات غیر قابل پیش بینی بر روی محیط زیست مانند افزایش علفها شوند.
بر طبق قوانین، سازمان دارو و غذا در آمریکا و سازمان ایمنی غذا در اروپا مسئولیت ایمنیصنایع تولیدکننده غذا و محصولات دستکاری شده ژنتیک را به عهده دارند. اگرچه صنایع تولید کننده غذاهای دستکاری شده ژنتیک ادعا میکنند که شدیدا تحت مقررات کار میکنند، اما واقعیت این است که سیستمهای مقرراتی بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک در سطح جهان بسیار متفاوت است و از داوطلبانه (در آمریکا) تا ضعیف (در اروپا) متغیر است و هیچکدام از این قوانین کافی نیست تا از سلامت مصرفکنندگان حمایت کند و همه آزمایشهای ایمنی بوسیله شرکتهایی هستند که آرزو دارند تولیدات دستکاری شده ژنتیک خود را بفروشند.
یکی از مهمترین مدارکی که سازمان دارو و غذا در آمریکا در یک طرح دعوی در دادگاه مجبور شد به مردم ارایه دهد مربوط به یک متخصص میکروبیولوژیستی است با نام Dr Louis Pribyl که در نامهای به مسئولین سازمان غذا و دارو اعلام میدارد روش آنها در مورد ارزیابی محصولات دستکاری شده ژنتیک علمینیست. محصولات دستکاری شده ژنتیک اولین بار در اوایل دهه 1990 به بازار در آمریکا آمد، با وجود آنکه دانشمندان سازمان دارو و غذا در آمریکا اخطار داده بودند که محصولات دستکاری شده ژنتیک با آمیزشهای طبیعی متفاوت است و به همراه ریسک ویژه ای همراه است که شامل سموم جدید یا آلرژیها هستند که بسیار سخت قابل شناسایی هستند.
مقامات سازمان غذا و دارو قبول کردند که این سازمان بر طبق برنامه تعیین شده از طرف دولت آمریکا مبنی بر حمایت از رشد صنایع بیوتکنولوژی در آن کشور به نگرانیهای ابراز شده از طرف دانشمندان خود در مورد سلامتی محصولات دستکاری شده توجه نکرده و اجازه دادند این محصولات بدون هیچ ارزیابی و آزمایشی یا برچسبی به بازار روانه شود.
بر خلاف نظر عمومی در جهان که شامل مسئولین بهداشت و سلامت کشور ایران هم میشود، سازمان غذا و دارو در آمریکا فرایند اجباری برای ارزیابی ایمنی غذاهای دستکاری شده ژنتیک را برای این صنایع اعمال نکرده است و هیچ غذای دستکاری شدهای که در بازار جهانی و آمریکا وجود دارد، هرگز مورد تایید سازمان غذا و دارو در آمریکا قرار نگرفته است.
در حال حاضر این سازمان تمام اطلاعات مربوط به محصولات دستکاری شده ژنتیک را که از سوی این صنایع داوطلبانه ارایه میشود، مورد پذیرش قرار میدهد ودر حال حاضر در آمریکا هیچ قانونی وجود ندارد تا محصولات دستکاری شده ژنتیک مورد ارزیابی قرار بگیرند. این به دلیل آن است که سازمان غذا و دارو آمریکا مدعی است غذای دستکاری شده ژنتیک میتواند بدون آزمایش یا تحت نظارت توسط شرکتها به بازار برده شوند چون بطور کلی این محصولات توسط این سازمان ایمن شناخته میشوند.
در سطح جهان سازمانهای نظارتی غذاهای دستکاری شده ژنتیک را بر طبق نظریه «برابری واقعی» تایید میکنند. در این نظریه فرض میشود که محصولات دستکاری شده ژنتیک دارای محتوا (پروتئین، چربی، کربو هیدرات) مشابه محصولات طبیعی هستند. بنابراین ارزیابی سفت و سخت مورد نیاز نیست. برای اولین بار این نظریه را سازمان توسعه همکاریهای اقتصاد(OECD) البته برای تسهیل بازرگانی در سطح بینالملل و نه حمایت از سلامت عمومی مردم ارایه کرد. این نظریه مورد انتقاد بوده است و به لحاظ علمی از نظر دانشمندان مستقل و جامعه رویال کانادا غیر دقیق است. مثالی که در این مورد زده میشود گاوی است که مبتلا به جنون گاوی است و گاوی که سالم است. طبق این نظریه این دو گاو از لحاظ حجم، اندازه و وزن برابری واقعی دارند. اما چه کسی قبول میکند این دو گاو برابری واقعی دارند؟ مطالعات بر روی سویا ، کانولا، برنج ، ذرتنشان داده است که برابری واقعی بین محصولات دستکاری شده ژنتیک و طبیعی وجود ندارد.
متاسفانه در سرتاسر جهان سازمانهایی که نقش نظارتی بر محصولات دستکاری شده ژنتیک دارند از شفافیت، مهارت و واقعبینی برخوردار نیستند. افرادی که در این نوع مجموعههای نظارتی هستند، اغلب به شکل کاری تضاد منافع دارند یا وابستگیهای مالی با صنایع غذا دستکاری شده ژنتیک داشته یا صاحب ثبت اختراع بر روی تکنولوژی موجودات دستکاری شده ژنتیک هستند.
متاسفانه مطالعات ایمنی غذایی عمیقی بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک که توسط محققین مستقل از صنایع محصولات دستکاری شده ژنتیک انجام شده باشد، نادر است. یکی از مشکلات، دسترسی نداشتن به تخمهای دستکاری شده ژنتیک و انواع غیر دستکاری شده ژنتیک از طریق شرکتهای تولیدکننده است. از سوی دیگر، دانشمندانی که سعی کردهاند تحقیقاتی در این حوزه انجام داده و ریسک استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک را نشان دهند، مورد مواخذه قرار گرفتهاند و حتی شغلشان را از دست دادهاند.
اغلب ادعا میشود که بسیاری از مطالعات مستقل بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک ایمن هستند. اما منابع تامینکننده نویسندگان این مطالعات به صنایعی برمیگردد که از محصولات دستکاری شده ژنتیک حمایت میکنند. مروری بر منابع مالی مطالعات علمی بر روی ریسک سلامت محصولات دستکاری شده ژنتیک و غذا نشان داده است که تضاد منافع مادی یا حرفهای وجود داشته است و در این مطالعات ارتباط قوی بین نتایج مطالعات به نفع محصولات دستکاری شده ژنتیک بوده است و نتیجهگیری در مورد ایمن بودن محصولات دستکاری شده ژنتیک با منابعی که اعلام نشده بودند، ارتباط داشتند. مطالعات مستقل بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک به دو دلیل نادر است:
- تحقیقات مستقل بر روی ریسک محصولات دستکاری شده ژنتیک مورد حمایت مالی قرار نمیگیرند.
- صنایع مربوط به محصولات دستکاری شده ژنتیک از حق ثبت و اختراع محصولات دستکاری شده ژنتیک استفاده میکنند تا تحقیقات مستقل بر روی این محصولات را محدود کنند. حتی اگر اجازه مطالعات توسط این کمپانیها داده شود، حق جلوگیری از چاپ را حفظ میکنند و فقط مقالاتی به چاپ میرسند که مورد تایید باشند و در واقع این مطالعات نتایجی را اعلام میکنند که خوشایند این صنایع باشند.
یکی از معدود مطالعات مستقلی که امکان چاپ مقاله ای را در مورد ایمنی محصولات دستکاری شده ژنتیک از کمپانی مونسانتو پیدا کرده است، توسط محققیفرانسوی به نام Gilles-Eric Seralini انجام شده است. این محقق به مدت دو سال محصول ذرت NK603 از کمپانی مونسانتو را به همراه مقدار کم علفکش راندآپ به موشها خوراند و مشاهده کرد که این موشها زودتر از موقع میمیرند و افزایش تومور دارند. یکی از نکات مهم این مطالعه این بود که اولین تومورها پس از 4 ماه دیده شدند و صدمه به کبد، کلیه و غده هیپوفیز در سال دوم این مطالعه در موشها دیده شدند، در حالی که شرکت مونسانتو ایمنی خود را بر روی موشها در 90 روز به پایان میبرد. یک محقق ایتالیایی با نام Manuela Malatesta هم در تحقیقاتی بر روی سویا از کمپانی مونسانتو نشان داد که صدمات کبد و پانکراس در موشها دیده میشوند. در مطالعه دیگر توسط محقق Emma Rosi-Marshall از آمریکا اثر منفی بر روی رشد لارو حشره ای که در محیط زیست زندگی میکند و هدف اصلی ذرت دستکاری شده ژنتیک Bt نبوده است، گزارش شد. در مطالعه دیگری از انگلستان توسط Arpad Pusztai که با بودجه دولت انگلیس بر روی ایمنی غذا دستکاری شده ژنتیک سیب زمینی انجام شده بود، گزارش شد که این سیبزمینیها صدمه به سیستم گوارش و اعضای بدن موشهای آزمایشگاهی زده است.
مطالعه دیگری از مکزیک توسط محقق Ignacio Chapela نشان داد که ذرتهای بومی مکزیک توسط ژنهای محصولات دستکاری شده ژنتیک آلوده شدهاند. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که مکزیک مرکز اولیه بومیسازی ذرت است و منبع بسیاری از انواع ذرت که از آنها برای ایجاد تنوع در ذرت استفاده میشود. مکزیک کاشت ذرت دستکاری شده ژنتیک را برای حفظ انواع بومیاین محصول منع کرده بود، اما واردات ذرت دستکاری شده ژنتیک از آمریکا این آلودگی را ایجاد کرده بود.
در سال 2013 تقریبا 300 دانشمند بین المللی طوماری را امضا کردند که در آن گفته شده بود که هیچگونه اجماع علمی در مورد محصولات دستکاری شده ژنتیک وجود ندارد و تعدادی مطالعات نگرانیهای جدی را ایجاد کرده است.
بخش دوم: تراریختگی، با چه قیمتی؟
وقتی از خطرات غذاهای دستکاری شده ژنتیک صحبت میشود باید به 3 مورد اشاره داشت:
- در طول فرایند دستکاری ژنتیک جهشهایی ایجاد میشود که ساختار ژن را میتواند تغییر دهد یا تاثیر بر فعالیتها و ساختار زیستی سلول بگذارد. این تغییرات میتواند به تغییراتی ناخواسته در ترکیب سلولی شامل ایجاد آلرژنها و سم جدید یا اختلال در ارزش تغذیه ای منجر شود.
- محصولات دستکاری شده ژنتیک برای مثال سم Bt در محصولات ضد حشرات ممکن است سمییا آلرژنیک باشند
- تغییرات در روشهای کشاورزی مربوط به استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک ممکن است به باقی ماندن سموم بیانجامد.شواهد اخیر نشان میدهند که مشکل در هر 3 حوزه ذکر شده بوجود آمده است.
بررسیها نشان دادهاند که محصولات دستکاری شده ژنتیک دارای ترکیب متفاوتی از نوع غیر دستکاری شده ژنتیک هستند، حتی اگر هر دو نوع در شرایط مساوی و در یک زمان و یک مکان کاشت شوند. این به معنی آن است که این تغییرات به دلیل عوامل محیطی متفاوت نیست، بلکه به دلیل تغییرات ژنتیکی است.
تغییرات در ارزش تغذیه ای به دو دلیل باعث نگرانی است: اول آنکه این محصولات که یا باعث کمبود یا افزایش نوع ویژهای از مغذیها شده است میتواند مستقیما بر روی سلامت حیوان و انسانی که این غذاها را میخورد، تاثیر بگذارد. دوم آنکه این نشانه ای است که فرایند دستکاری ژنتیک تغییراتی در مسیرهای بیوشیمیایی سلول داده است. این میتواند سرنخی از تغییرات غیر قابل انتظار باشد که هنوز شناسایی نشدهاند. مانند ایجاد سموم و آلرژی زایی که در حوزه سلامت انسان و حیوان بسیار مهم است.
مطالعات بر روی حیوانات آزمایشگاهی نشان داده است که ذرت دستکاری شده مونسانتو در طول دو سال باعث صدمه به کبد، کلیه و اختلال در فعالیت غده هیپوفیز و قطع فعالیت هورمون میشود. ذرت دستکاری شده Bt در 3 ماه باعث ایجاد تفاوت در وزن، ارگانهای بدن و بیو شیمیخون و باروری در مقایسه با ذرت غیر دستکاری شده طبیعی شدهاند. مطالعات دیگری تاثیرات منفی محصولات گوناگون دستکاری شده ژنتیک در حیواناتی مانند موش،خوک، گوسفند و ماهی نشان داده و اندامهای تاثیر یافته در معده، پاسخ ایمنی و عکسالعمل آلرژیک ، اختلال ایمنی، التهاب معده، سمیت در کبد و کلیه، کبد بزرگ شده، اختلال در سیستم گوارش و تغییرات در کبد و پانکراس، رشد بیش از اندازه در لایه سلولی روده، اختلال در رودهها،تغییرات در بیوشیمیخون و فلور باکتری روده و پاسخ ایمنی، تغییر در فلور باکتری روده و وزن ارگانها، اختلال گوارشی و جذب مواد غذاییگزارش شده است.
در این میان باید اشاره داشت: متاسفاته تعدادی معدود مطالعه بر روی غذاهای دستکاری شده ژنتیک در انسان انجام گرفته است و نتایج نشان میدهند که مشکلاتی وجود دارند که پیگیری نشده است. در مطالعهای که بر روی انسانهای داوطلب که تنها یک وعده غذای سویا دستکاری شده ژنتیک خوردهاند، ماده ژنتیک (DNA) در سیستم گوارش و همچنین وجود کاستهای ژن در غذا در مرحله هضم و انتقال کاست ژنهای دستکاری شده در سویا به باکتریهایی که در روده زندگی میکنند (انتقال افقی DNA) دیده شد. در مطالعهای دیگر پاسخ ایمنی در افرادی که سویا دستکاری شده خورده بودند با آنهایی که سویا طبیعی خورده بودند مقایسه و معلوم شد که پاسخ ایمنی به سویا دستکاری شده ژنتیک خورده ایجاد شده بود. در مطالعهای دیگر نشان داده شد افراد دریافت کننده سویای دستکاری شده ژنتیک (که ژنهای آن از آجیلهای برزیلی گرفته شده بود) به سیستم ایمنی افراد آلرژیک به آجیلهای برزیلی پاسخ میدهند. این مشاهده به معنی آن است که این نوع سویا عکس العمل آلرژیک در افرادی که آلرژی به آجیلهای برزیلی دارند، ایجاد میکند. در مطالعه ای در کانادا هم پروتئین ضد حشره که در محصول دستکاری شده ژنتیک Bt وجود دارد، در خون زنان باردار و معمولی و در خونی که به جنین میرسد، گزارش شد.
این مطالعات نشان میدهند که مصرف غذاهای دستکاری شده ژنتیک، پتانسیل این را دارند که مشکل زا باشند و نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه وجود دارد. اجماع نظر وجود دارد که محصولات دستکاری شده ژنتیک بهتر است قبل از ورود به بازار در دراز مدت بر روی داوطلبان تست شوند. در غیر این صورت غذاهای دستکاری شده ژنتیک باید از ورود به بازار منع شوند. همچنین محصولات دستکاری شده ژنتیک باید برچسب داشته باشند.
یکی از دلایلی که باید سیستم رصد کردن محصولات دستکاری شده را اجرا کرد، سابقه ای است که در مورد این محصولات وجود داشته است. در سال 1989 در آمریکا محصول ال-تریپتوفان (L-tryptophan) که در باکتری دستکاری شده ژنتیک تولید شده بود، باعث مسمومیت و مرگ 37 نفر و ناتوانی 1500 نفر شد و دلیل آن را مربوط به سمیدانستند که بیش از مقدار معمول در این باکتری دستکاری شده ژنتیک تولید شده بود. پاسخ آلرژیک به ذرت StarLink در سال 2000 در آمریکا هم نمونه دیگری از اثرات این تولیدات محسوب میشود.
باید اشاره داشت: ادعا میشود که DNA و پروتئین در محصولات دستکاری شده ژنتیک که برای تغذیه حیوانات استفاده میشوند، در سیستم گوارش حیوانات تجزیه شده و در تولیدات این موجودات قابل شناسایی نیست، اما DNA محصولات دستکاری شده ژنتیک که برای تامین غذای حیوانات بکار برده شدهاند، در تولیدات این حیوانات مانند شیر و گوشت که به مصرف انسانها میرسد، مشاهده شده است. حتی محصولات دستکاری شده ژنتیک گزارش شده است که تاثیر منفی بر روی سلامت حیواناتی میشود که این محصولات را مصرف میکنند. به طوری که گزارش شده DNA محصولات دستکاری شده ژنتیک که توسط ارگانهای بدن این حیوانات جذب شده و در گوشت و ماهی مصرفی انسانها دیده شده است. همچنین پروتئین سمیحشره کش Bt در خون و منبع تغذیه کننده خون جنین در زنان باردار و غیر باردار هم دیده شده است، در حالی که فرض میشده که این سم پروتئینی در سیستم گوارش انسان تجزیه شده و به خون و دیگر ارگانهای بدن نمیرسد.
در گزارش DNA محصول سویا دستکاری شده ژنتیک که برای تغذیه حیوانات استفاده میشود در خون، ارگانها و شیر بزهایی که این مواد را استفاده میکردند، پیدا شده است. در 2013 مطالعه ای در انسان نشان داد که قطعات بزرگ DNA از گیاهانی همچون سویا و ذرت که میتوانند حامل ژنهایی باشند، در سیستم گوارش، مقاوم به تجزیه میشوند و سپس از طریق غذا به خون میرسند و حتی در موردی مقدار DNA این گیاهان از مقدار DNAانسان در سرم خون بالاتر بود. در مطالعاتی در موش هم نشان داده شده است که میکرو RNAها از برنج خورده شده توسط موش فعال بوده که میتواند تظاهر ژن در بدن و فعالیتهای فرایندهای مهمیرا تحت تاثیر قرار دهد.
در طول دو دهه گذشته طرفداران محصولات دستکاری شده ژنتیک اعلام داشتهاند که این محصولات سالمتر و مغذیتر از نوع طبیعی هستند. اما هنوز غذاهای دستکاری شده ژنتیک به بازار نیامدهاند. در بعضی از موارد غذاهای دستکاری شده ژنتیک از نظر غذایی کمتر مغذی بودهاند و این به دلیل تاثیرات غیر منتظره فرایند مهندسی ژنتیک بوده است. حتی برنج طلایی (Golden Rice) پس از 20 سال هنوز در حال گذراندن آزمایشهای مورد نیاز است و هنوز هیچ نوعی از برنج طلایی یا برنج دستکاری شده ژنتیک در بازار وجود ندارد. گفته شده است این نوع برنج در سالهای 2016 یا 2017 برای کاشتن به منظور بازرگانی وارد بازار خواهد شد. واقعیت این است که راه حلهای ارزان و ایمن برای کمبود ویتامین آ و دیگر ریز مغذیها هم اکنون وجود دارد و فقط منابع مالی مختصری نیاز است که بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
بهترین نمونه محصولات دستکاری شده ژنتیک که به منظور بهبود یک محصول توسط مهندسی ژنتیک ایجاد شده است، برنج طلایی است که بتا کاروتین در این محصولات تقویت میشود. بتا کاروتین در بدن انسان به ویتامین آ تبدیل میشود.این محصول به منظور استفاده در کشورهای فقیر در منطقه جنوب در سطح جهان مطرح بوده است. اما با وجودبیش از یک دهه عناوین خبری هنوز این محصول به بازار نیامده است.
اگرچه دلیل این تاخیر وجود مخالفین محصولات دستکاری شده ذکر شده است، اما دلیل اصلی مشکلات در پژوهش و روند تولید آن است. اولین نوع برنج طلایی مقدار کافی بتا کاروتین در خود تولید نمیکرد و باید در حد کیلوگرم در روز مصرف میشد تا مقدار مورد نیاز روزانه ویتامین آ را داشته باشد. در نتیجه یک نوع جدیدی از برنج دستکاری شده ژنتیک با مقدار تولید بالای بتا کاروتین باید ساخته میشد.
در سال 2013 انستیتو تحقیقات بین المللی برنج (مرکزی که مسئول ایجاد برنج طلایی است) اعلام داشت که هنوز نامعلوم است که مصرف روزانه این برنج مقدار ویتامین آ را در بدن افزایش داده و موجب کاهش نابینایی در افرادی که کمبود ویتامین آ در بدن دارند، بشود. نداشتن رضایت نامه از افرادی که این برنج را مصرف کردهاند، یک مشکل اساسی در مورد این محصول دستکاری شده ژنتیک است. یکی از روشهای موثر و ارزان که توسط سازمان بهداشت جهانی ارایه شده است، تشویق مادران به شیر دهی از طریق سینه و آموزش مردم در کاشت هویج و سبزیجات برگ دار در باغهای منزل است. این دو روش ارزان، موثر و از راه حلهایی است که سازمان بهداشت جهانی در جلوگیری از مرگ بیش از یک میلیون نفر در 40 کشور جهان استفاده کرده و آنها را از روشهای مناسب تر از برنج طلایی در جنگ با کمبود ویتامین آ اعلام کرده است.
بیش از 80 درصد تمامیمحصولات دستکاری شده ژنتیک مقاوم به یک یا چند علف کش هستند. سویا مقاوم به علف کش در سال 2013 در آمریکا 93 درصد سطح کشت را به خود اختصاص داده است. گسترده ترین محصول دستکاری شده ژنتیک سویا راندآپ آماده است که مهندسی ژنتیک شده است تا به علف کش راند آپ که ماده فعال و موثر آن گلایفاسیت است، مقاومت داشته باشد. در زمان استفاده از سموم علف کش همه انواع حیات کشته میشوند بجز محصول سویا مهندسی شده. استفاده گسترده از این محصول دستکاری شده ژنتیک در شمال و جنوب قاره آمریکا باعث افزایش راند آپ و دیگر علف کشهای گلای فاسیت شده است. محصولات دستکاری شده ژنتیک علف کش گلای فاسیت را تجزیه نمیکند بلکه در بافت گیاه جذب میشود. مقداری از گلای فاسیت به ماده AMPA تجزیه میشود. هردو گلای فاسیت و AMPA در گیاه میمانند و توسط انسان و حیوان خورده میشوند که هردو این مواد سمیهستند و باعث اختلال در سیستمهای هورمونی و باکتریهای طبیعی روده، صدمه به DNA، سمی شدن در روند رشد و سیستم باروری، سرطان و اختلال در سیستم عصبی میشوند.
در مطالعات آزمایشگاهی علفکش راندآپ نشان داده شده است که باعث ایجاد تومور در پوست موش شود. مطالعات اپیدمیولوژیک بر روی علف کش گلای فاسیت نشان داده است که با بروز چند نوع سرطان خونمرتبط است.البته با وجود این شواهد علمی و اثرات علفکش گلای فاسیت در حیوان و انسان ادعا شده که گلای فاسیت در حیوانات سمی نیست. چون تنها از طریق مسیر بیوشیمیایی شیکیمیت اثربخش است که آن هم فقط در گیاهان وجود دارد.
علفکش گلایفاسیت همچنین میتواند به عناصر مغذی مانند منگنز، مگنزیوم، آهن، روی، کلسیم متصل شده و مانع از استفاده آنها را در گیاه شود. در طول یک دهه در مناطقی که محصولات دستکاری شده ژنتیک سویا با علف کشهای گلای فاسیت اسپری شده بودند ،به خصوص در جنوب آمریکا مشکل مهم بهداشتی در ارتباط با استفاده از علف کش راندآپ ایجاد شده و در کشور آرژانتین هم گزارش شده که نقص تولد و افزایش سرطان در کودکان چهار برابر افزایش داشته است.
مروری بر مطالعات اثرات گلایفاسیت و راند آپ بر سلامت نشان میدهد: اصل احتیاط در مورد استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک و مقاوم به علفکش نادیده گرفته شده است. نویسندگان اعلام کردند کشاورزی پایدار مورد نیاز جامعه امکان ندارد، مگر اینکه اولویت سیاستها در جهت بهبود امنیت محیط زیست و غذا باشد و نه در صنایع شیمیایی-کشاورزی و بازار.
بخش سوم: تکنولوژی زیستفناوری برای تولید گیاهان؛ انحراف بزرگ
با توجه به مکانیسم عمل علفکش گلایفاسیت، در سال 2013 فرضیه ای توسط دو دانشمند آمریکایی مبنی بر نقش احتمالی این علفکش در افزایش بیماریهای مدرن همچون بیش فعالی در کودکان، اوتیسم، آلزایمر، ناباروری، نقص تولد و سرطان در بین انسانها در سطح جهان چاپ شد. این فرضیه بر اساس توانایی گلایفاسیت در از هم گسیختن فلور طبیعی باکتری در روده و غیر فعال کردن سیستم آنزیمی P450 است که نقش کلیدی در سموم زدایی بدن دارد. نتیجه گیری این دو دانشمند در مورد اثر گلایفاسیت این است که این علفکش باعث افزایش اثر تخریبی مواد شیمیایی و سموم در محیط زیست میشود و همچنین به دلیل وجود مسیر بیو شیمیایی شیکیمیت در باکتریها، اثرات این علفکش بر باکتریهای روده میتواند باعث شود سلامت حیوان و انسان تحت تاثیر قرار بگیرد. استفاده از سموم دیگر هم در محصولات دستکاری شده ژنتیک همانند گلایفاسیت دارای اثرات نامطلوبی است و در کنار ایجاد علفهای مقاوم به این مواد شیمیایی ، اثرات مخرب آن بر روی سیستم هورمونی،باروری، پارکینسون، رشد مغز نشان داده شده است.
به این نکته باید توجه داشت: محصولات دستکاری شده ژنتیک افزایش پتانسیل بازدهی نداشتهاند، ولی افزایش بازدهی محصولات اصلی کشاورزی در قرن گذشته مربوط به تکنیکهای آمیزش طبیعی مرسوم بوده است. افزایش بازدهی مربوط به ویژگیهای پیچیده ژنتیکی است که فعالیتهای چند ژن را درگیر میکند و نمیتواند در محصولات کشاورزی مهندسی ژنتیک شوند.
مطالعات مقایسه ای بین محصولات کشاورزی غرب اروپا و آمریکا نشان میدهد که محصولات غیر دستکاری شده ژنتیک افزایش بازدهی محصول بیشتری داشته و کمتر علفکش نیاز دارد تا محصولات کشاورزی اکثرا دستکاری شده محصولات کشاورزی. بر خلاف ادعاهایی که مطرح میشود آمار نشان میدهد که آمریکا با تکیه بر تولید محصولات از طریق دستکاری ژنتیک در حال عقب افتادن از اروپا در زمینه تولید و پایداری محصولات است.
بر اساس آزمایشهای انجام شده در دانشگاهها. محصولات دستکاری شده ژنتیک سویا نسبت به محصولات غیر دستکاری شده بازدهی کمتری دارند. در این مطالعات مشخص شده 50 درصد کاهش تولید محصولات دستکاری شده ژنتیک سویا نسبت به محصولات غیر دستکاری شده مربوط به اختلال در فعالیت ژن به دلیل استفاده از فرایند دستکاری ژنتیک اعلام شده است. همچنین در آزمایشهای مزرعه بر روی ذرت Bt نشان داده شده است که رشد کامل محصولات دستکاری شده ژنتیک مدت زمان طولانی تری نسبت به محصولات غیر دستکاری شده ژنتیک نیاز دارد؛در عین حال که این محصول 12 درصد کاهش تولید داشته است.
در سال 2002 وزارت کشاورزی آمریکا اعلام کرد: محصولات دستکاری شده ژنتیک که در بازار وجود دارد پتانسیل افزایش تولید نشان نمیدهد. در حقیقت تولید کاهش هم پیدا میکند.در سال 2014 وزارت کشاورزی آمریکا اعلام کرد: شواهدی مبنی بر اینکه در 15 سال گذشته بذرهای دستکاری شده ژنتیک از پتانسیل بالاتری در افزایش بازدهی برخوردار بوده و مقاوم به علفکشها و حشرات هستند، وجود ندارد . واقعیت این است که نباید از این موضوع تعجب کرد چون هدف از طراحی محصولات دستکاری شده ژنتیک افزایش تولید و بازدهی نبوده است، بلکه هدف مهندسی کردن انواع گیاهان بوده است که مقاوم به علفکشها بوده و ضد حشرات باشند.
همانطور که قبلا ذکر شد، تولید محصول بستگی به زمینه ژنتیکی گیاه دارد که بسیار پیچیده است و چند ژن را درگیر میکند. مسائلی از قبیل حاصلخیزی زمین و روشهای کشت بسیار مهم هستند. افزایش تولید نمیتواند با دستکاری یک یا چند ژن انجام شود که معمولا در فرایند تکنیکهای مهندسی ژنتیک انجام میشود. در مطالعه مقایسه ای که در سال 2013 بین بازدهی تولید محصولات کشاورزی بین اروپا و آمریکا شده است، گزارش شده که اروپا تولید بیشتری در هر هکتار دارد و کمتر مواد شیمیایی در این فرایند استفاده میکند، در حالی که آمریکا با استفاده از تکنولوژی دستکاری ژن در حوزه بازدهی تولید و پایداری از اروپا عقب مانده است.
نکته مهمیکه در اینجا مطرح است، این است که اگر دستکاری ژنتیک نمیتواند بازدهی محصولات کشاورزی را در آمریکا با امکانات عظیم آبیاری و یارانههای دولتی افزایش دهد، چگونه میتوان انتظار داشت در کشورهای در حال توسعه که کشاورزان با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند و اکثرا همه زندگی خود را در گرو کشت یک محصول قرار میدهند، افزایش تولید محصولات کشاورزی را انتظار داشت؟
از سوی دیگر، همچنین ادعا میشود که استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک منتهی به کاهش استفاده از حشره کشها و علفکشها میشود. اما این موضوع هم درست نیست و در واقع محصولات مقاوم شده به این سموم باعث افزایش شدید در استفاده از علفکشها شده است. اکثر این محصولات به نحوی مهندسی شدهاند که با علفکش گلایفاسیت به نام راند آپ استفاده شوند. از زمان استفاده از محصولات دستکاری شده ژنتیک در کشور آمریکا تقریبا افزایش 183 هزار تنی یا در حدود 7درصد استفاده از حشره کش و علفکش در مقایسه با همان مقدار سطح کشت چنانچه محصولات غیر دستکاری شده ژنتیک به ثبت رسیده است. متاسفانه به دلیل استفاده زیاد از علفکشها و حشره کشها هم اکنون کشاورزان با مشکل عظیمی مواجه هستند وآن مقاوم شدن علفها و حشرات به این سموم است. استفاده از این مواد شیمیایی نه تنها در دراز مدت به کشاورزی پایدار منتهی نخواهد شد، بلکه موجب میشود که محیط زیست آلودهتر و علفها و حشرات مقاومتری را در محیط زیست ایجاد کرده و راههای مبارزه با آنها سختتر و شاید غیر قابل کنترل در آینده باشند.
در سال 2012 مطالعهای بر روی اثر محصولات دستکاری شده ژنتیک در استفاده از علفکشها و حشره کشها در طی 16 سال (1996-2011) در آمریکا به چاپ رسید که در آن محصولات ذرت، سویا، و پنبه مورد بررسی قرار گرفته بودند. در این مطالعه گزارش شد که سویا مقاوم به گلایفاسیت باعث افزایش 70 درصدی استفاده از علفکشها شده است. البته این تعجب آور نیست. چون صاحبان صنایع بذرهای دستکاری شده ژنتیک همان صنایعی هستند که علفکشها و حشره کشها را تولید میکنندو به نفع آنها است که بذرهایی تولید کنند که وابسته به استفاده از این سموم باشند.
در کشورهای آرژانتین و برزیل افزایش درصد استفاده از علفکشها در هر هکتار گزارش شده است. متاسفانه با مقاوم شدن علفها به سموم گلایفاسیت کشاورزان مجبور به استفاده از مقدار بیشتر یا نوع دیگر و قوی تر از سموم میشوند که در نهایت به سلامت و محیط زیست صدمههای جبران ناپذیری میزند. طبق گزارشاتی از کشور کانادا ، محصولات دستکاری شده کانولا خود تبدیل به نوعی علف در زمینهای زیر کشت سویا و ذرت شده است کانولای مقاوم به علفکش همچنین در زمینهای زیرکشت چغندر قند در آمریکا مشاهده شده و گزارش شده است که بذرهای کانولا از طریق مدفوع مرغابیهای مهاجر از کانادا به آمریکا آورده شده است.
یکی از انواع ذرتهای دستکاری شده ژنتیک به نام SmartStax نام دارد که 6 پروتئین سمی Bt ایجاد میکند و استفاده از آن 19 بار بیشتر از مقدار متوسط سمومی است که در کشت محصولات غیر دستکاری شده استفاده میشود. غیر از این موضوع که استفاده بیشتری از این سموم در ارتباط با محصولات دستکاری شده ژنتیک میشود و برای محیط زیست مضر است، پدیده مقاومت به این سم هم ایجاد شده است که در هر سلول گیاه دستکاری شده ژنتیک بیان میشود و تا آخر عمر این گیاه وجود خواهد داشت و چنانچه هر بخشی از این گیاه مورد استفاده حشرات مفید هم استفاده شود، منجر به تاثیر منفی بر اکو سیستم و تنوع زیستی خواهد شدو دشمنان طبیعی این حشرات را از بین خواهد برد. در سال 2011 مطالعه ای منتشر شد که نشان داد کرمهای مقاوم به سم پروتئینی Bt در ایالتهای آیووا و ایلی نویز مشاهده شدهاند. در کشورهای چین و هند هم پنبه دستکاری شده ژنتیک باعث شده است که مقاومت به سم Bt ایجاد شود و حشرات از نوعی دیگر جایگزین آنان شوند.
در مورد استفاده از سم گلایفاسیت مطالعه ای نشان داده است که این سم پس از آنکه بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک پاشیده میشود، در بافتهای گیاه تجمع کرده و سپس از طریق ریشهها درخاک رها میشوند و رشد قارچهای مخصوصی (Fusarium) را باعث میشوند که زمینه عفونت در گیاه را بوجود میاورد. اهمیت این قارچ از این جهت است که سمی را تولید میکند که میتواند به چرخه غذایی انسان و حیوانات وارد شود و اثرات منفی بر سیستم تولیدمثل بگذارد.
یکی از معروفترین مطالعاتی که در زمینه محصولات دستکاری شده ژنتیک و تنوع زیستی انجام شده است مربوط به دولت انگلستان است که در اواخر دهه 1990 میلادی انجام شد. در این مطالعه تاثیر 4 نوع محصول دستکاری شده ژنتیک را بر روی گونههای زیستی در زمین کشاورزی با اندازه مشخص بررسی کردند و با انواع غیر دستکاری شده ژنتیک مقایسه شد. نتایج نشان دادند که محصولات مقاوم به علفکشها به طور قابل ملاحظه و از نظر آماری با اهمیتی منجر به کاهش علفها و بذرهای علفهای طبیعی شدند که منتهی به کاهش تنوع حیات وحش میشوند.
در حوزه اقتصاد محصولات دستکاری شده ژنتیک به دلیل وابستگی به عوامل پیچیده و متغیر، مطالعات کنترل شده که نتایج قابل استنادی را ارایه دهد، نادر است. از جمله عوامل مهم که بر اقتصاد محصولات دستکاری شده ژنتیک تاثیر میگذارد، مناسب بودن محصول برای شرایط بومیسرزمینی، دسترسی به منابع آبی، آب و هوا، هزینه بذر، وجود حشرات موذی و رواج بیماری، هزینه سیستم کنترل حشرات، سوبسید و کمک هزینههایی که از طرف دولت و شرکتها ارایه میشوند و وجود بازار برای محصولات هستند.
بررسی کمیسیون اروپایی در زمینه تاثیر اقتصادی سویای دستکاری شده ژنتیک مقاوم به علفکشها نشان داد که تاثیر اقتصادی منفی بر روی درآمد کشاورزان در آمریکا داشته است؛ اما به دلیل قیمتهای ارزان تر بذر سوبسید شده دولتی برای بذرهای دستکاری شده ژنتیک، درآمد کشاورزان در کشور آرژانتین افزایش نشان داده است. در همین گزارش آمده است که محصولات دستکاری شده ژنتیک پنبه در کشور چین به افزایش درآمد کشاورزان منتهی شده،اما این افزایش بیشتر به دلیل کم بودن هزینههای علفکشها بوده است.
مطالعهای در هند هم در ارتباط با محصول دستکاری شده ژنتیک پنبه نشان داده است که اگرچه برای مدتی محدود افزایش درآمد برای کشاورزان حاصل شده، اما مطالعه در طول 5 سال استفاده از این نوع پنبه را به ضرر کشاورزان نشان داده است که حتی منتهی به خودکشی بسیاری از کشاورزان پنبه کار (محصولات دستکاری شده ژنتیک) در سالهای 2011-2012 شده است.
از مهمترین عوامل منفی در اقتصاد محصولات دستکاری شده ژنتیک این است که تولید آنها بطور انحصاری در دست چند شرکت است که میتوانند قیمت گذاری بذرها را به هر اندازه که میخواهند تعیین کنند. در سال 2008 بالغ بر 85درصداز ثبت اختراعات بر روی ذرت و 70 درصد از محصولات دستکاری شده غیر ذرت در آمریکا متعلق به 3 شرکت مونسانتو، دو پانتد و سینجنتا بوده است. اما همین سه شرکت با یکدیگر در شبکههای جهانی همکاری بسیار نزدیکی برای قیمت گذاری بذر دارند. این موضوع آنقدر از اهمیت برخوردار بود که در سال 2009 و 2010، سیستم قضایی آمریکا تحقیقی را در مورد فعالیتهای انحصاری شرکت مونسانتو به عنوان بزرگترین شرکت تولید بذرهای دستکاری شده ژنتیک شروع کرد.
کاشت این سه نوع محصول در کنار یکدیگر حتما منتهی به آلودگی ژنتیکی از طرف محصولات دستکاری شده ژنتیک خواهد شد و شواهد بسیاری در چند سال گذشته در کشورهای چین،آلمان،سوئد،نیوزیلندو کانادا گزارش شدهاند. نتایج این گزارشات نشان دهنده آن است که در سالهای آینده کشاورزان برای انتخاب شیوه کشاورزی و نوع محصولات خود حق انتخاب کمتری خواهند داشت.
متاسفانه محصولات دستکاری شده ژنتیک را نمیتوان فراخواند و چون موجودات زنده ای هستند، به رشد خود ادامه میدهند و افزایش پیدا میکنند.
نکته جالب این است که در کشورهایی که سیستم قضایی برای حفظ پاکی محصولات کشاورزی وجود دارد، شرکتهای تولید کننده محصولات دستکاری شده ژنتیک مجبورند به دلیل پراکندگی بذرهای این محصولات به زمینهای کشاورزی در نقاط دیگر متحمل خسارتهای مالی شودند.
انتقال ژن بطور افقی بین انواع زیستی غیر مرتبط از طریق مکانیسمیغیر از تولید مثل انجام میشود و محققین اخطار داده بودند که ژنهای دستکاری شده میتوانند از این محصولات فرار کرده و به موجودات دیگر بطور افقی انتقال پیدا کنند. اگرچه انتقال ژن بطور افقی از گیاه به گیاه و یا جانور نادر است ، اما جذب DNA (ماده وراثت گیاهان) توسط باکتریها در محیط زیست یا از طریق دستگاه گوارش امکان پذیر است. مشاهدات نشان داده است که جذب DNA از طریق باکتریهایی که در سیستم گوارش انسانهایی که سویا دستکاری شده ژنتیک مصرف میکنند، اتفاق افتاده است. همچنین باکتریهایی که در خاک وجود دارند، قابلیت انتقال DNA در خاک را به ژنوم خود دارا هستند. اگرچه احتمال انتقال ژن به باکتریهای بیماری زا و ویروسها ممکن است، کم باشد اما به دلیل وفور و پخش وسیع محصولات دستکاری شده ژنتیک در سطح جهان انتظار میرود در آیندهای نزدیک این انتقال انجام گیرد.
این واقعیت علمینشان دهنده این است که باید مسئله ایمنی زیستی در ارتباط با محصولات دستکاری شده ژنتیک و انتقال ژن به موجودات دیگر زیستی و به همراه آن انتقال صفاتی که میتوانند سلامت انسان را به خطر اندازند بسیار با دقت مورد توجه قرار گیرند.
در عین حال باید گفت:محصولات دستکاری شده ژنتیک در واقع تاکنون باعث افزایش بازدهی هیچیک از محصولات مهم کشاورزی نشدهاند.
واقعیت آماری نشان دهنده این است که غذایی که هم اکنون در جهان تولید میشود میتواند 14 میلیارد نفر را تغذیه کند.
اما مقدار بسیار زیادی در پیش و پس از برداشت محصول از بین میرود. در کشورهای توسعه یافته بیش از نیاز تولید میشود، اما در کشورهای در حال توسعه کمتر تولید میشود و این به دلیل نا آشنایی و نداشتن اطلاعات مناسب توسط کشاورزان است.
سالانه یک میلیارد نفر در جهان گرسنه هستند چون غذای نامناسب در مکانهای نامربوط با شیوههای نامناسب توسط افراد بدون داشتن شرایط لازم تولید میشود و بر طبق گفته سازمان جهانی غذا و کشاورزی (FAO) وابسته به سازمان ملل، وقتی این غذا تولید میشود، نیمی از آن هدر میرود.
بر طبق محاسبات آماری، کره زمین تا سال 2050 بیش از 5/9 میلیارد نفر جمعیت نخواهد داشت و در حال حاضر ما بیش از نیاز این تعداد در جهان تولید غذا داریم. بنابراین هدف تولید بیشتر نباید باشد بلکه باید حتی کمتر تولید کنیم و بیشتر به پایداری محیط زیست و حیوانات و حیات وحش رسیدگی کنیم.
نتیجهگیری:
واقعیت این است که مشکل جهان کمبود غذا نیست، بلکه دسترسی به غذا است. گرسنگی یک مسئله اجتماعی و اقتصادی است و گرسنگان جهان از امکانات مادی لازم برخوردار نیستند تا غذای خود را تهیه کنند و همچنین دسترسی به زمین هم ندارند که کاشت کنند. این مشکلات هم با استفاده از تکنولوژیهای دستکاری کردن ژنتیک گیاهان حل نخواهد شد.
ورود به بحث استفاده از تکنولوژیهای نوین و زیست فناوری برای تولید گیاهان دستکاری شده ژنتیک یک انحراف بزرگ در اذهان عمومیاست که مانع از پیدا کردن راه حلهای درست، ارزان، علمی و بومی به خصوص برای جمعیت کشور ایران است.
نتایج مطالعات دو دهه گذشته نشان داده است که بسیاری از ادعاهای شرکتهای تولید کننده محصولات دستکاری شده ژنتیک درست نیست و کاشت این محصولات بر خلاف تصور عمومیدر حال افزایش در سطح جهان نیست. بلکه کشورهای مهمی همچون آلمان و سوئیس و اتریش و ... با وضع قانون تصمیم به عدم کاشت این محصولات و استفاده بسیار محدود آن اقدام کردهاند تا مطالعات بیشتر و دراز مدت بر روی محصولات دستکاری شده ژنتیک در حوزه سلامت انسان و محیط زیست و تنوع زیستی انجام پذیرد.
امید است مسئولین ذیربط وزارتخانههای جهادکشاورزی، بهداشت، علوم و تحقیقات و فناوری با آگاهی از آخرین اطلاعات در مورد محصولات دستکاری شده ژنتیک در سطح جهان و استفاده از تجربیات و دلایل نپیوستن تعداد زیادی از کشورهای اروپایی و مهم جهان به اردوی استفادهکنندگان از محصولات دستکاری شده ژنتیک بتوانند وظیفه حفظ سلامت و تنوع زیستی و سلامت ژنتیکی نسلهای آتی کشور در حوزه گیاهی و جانوری را به نحو احسن به انجام برسانند.
* دکتر علی متولی زاده اردکانی دارای درجه دکترای زیست شناسی تکمیلی و ژنتیک از دانشگاه ویرجینیای آمریکاست و 30 سال تحصیل، تحقیق و کار در دانشگاههای معتبری مانند دانشگاههای ویرجینیای غربی، پیتسبورگ و نورث وسترن شیکاگو، انستیتو ملی سلامت و انستیتو ملی سرطان آمریکا و همینطور سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) و نیز دانشگاههای تهران، علوم پزشکی شهید بهشتی، کاشان و انستیتو پاستور ایران، و موسسه تحقیقاتی ابن سینا را در سوابق علمی، پژوهشی و اجرایی خود دارد.
* لینک منبع بخش نخست:
* لینک منبع بخش دوم:
* لینک منبع بخش سوم:
نشانی ما در تلگرام: http://Telegram.me/TowardsOrganic